
گفته بودی با قطار
این بار خواهم رفت و من،
مانده ام باید چطور
این چرخ را پنچر کنم... .
گفته بودی با قطار
این بار خواهم رفت و من،
مانده ام باید چطور
این چرخ را پنچر کنم... .
راهش این نیست،
اگر میخواهی دوستت بدارم،
کافیست مهربان باشی،
و اما اگر میخواهی دوست ترت بدارم،
باید مهربانی ات را به زبان بیاوری،
مثل یک بوسه،
مثل یک لبخند،
مثل همین دوستت دارم ها،
که باید بگویی
و نمیگویی
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتهء سوزاندهء بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
فاضل نظری